مقالات

همه چیز درباره قالب شعر نیمایی | ویژگی‌ها و نمونه اشعار

قالب شعر نیمایی

شعر فارسی تا پیش از قرن بیستم، بیش از هزار سال در چهارچوبی مشخص و سنتی جریان داشت. قالب‌هایی چون غزل، قصیده، مثنوی و رباعی با اوزان عروضی دقیق، قافیه‌بندی منظم و مضامین آشنا، شاکله ادبیات کلاسیک ایران را شکل داده بودند. این قالب‌ها، اگرچه سرشار از زیبایی، موسیقی و بلاغت بودند، اما با دگرگونی‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایران در عصر مشروطه، به‌تدریج توان پاسخ‌گویی به نیازهای فکری و احساسی شاعران نسل جدید را از دست دادند.

در این میان، علی اسفندیاری، مشهور به نیما یوشیج (۱۲۷۶–۱۳۳۸)، به‌عنوان پدر شعر نو فارسی، انقلابی در ساختار شعر پدید آورد. او با معرفی قالب شعر نیمایی نه‌تنها وزن و قافیه را از قید و بند کلاسیک رها کرد، بلکه راهی تازه برای بیان تجربه‌های نو و جهان‌بینی مدرن گشود. شعر نیمایی پلی شد میان سنت و مدرنیته؛ هم از موسیقی درونی شعر فارسی بهره برد و هم به شاعر امکان داد آزادانه‌تر سخن بگوید.

در ادامه، به‌صورت دقیق بررسی می‌کنیم که قالب شعر نیمایی چیست، چه ویژگی‌هایی دارد و چرا تا امروز یکی از مهم‌ترین تحولات در تاریخ ادبیات فارسی به شمار می‌آید.

قالب شعر نیمایی

قالب شعر نیمایی نوعی از شعر نو فارسی است که توسط نیما یوشیج ابداع شد. این قالب برخلاف شعر سپید، همچنان به وزن پایبند است اما از محدودیت‌های کلاسیک فاصله می‌گیرد. در حقیقت، شعر نیمایی نه کاملاً آزاد است و نه کاملاً سنتی؛ بلکه ساختاری منعطف دارد که به شاعر اجازه می‌دهد مفاهیم و مضامین جدید را با زبانی نو بیان کند.

ویژگی مهم این قالب آن است که مصراع‌ها می‌توانند بلند یا کوتاه باشند، اما در نهایت وزن عروضی در سراسر شعر حفظ می‌شود. قافیه نیز از حالت یک‌دست و سخت‌گیرانه خارج می‌شود و در جای‌جای شعر، با فواصل متفاوت تکرار می‌گردد.

به‌طور خلاصه، قالب شعر نیمایی تلاشی برای شکستن قید و بندهای سنتی و در عین حال، حفظ موسیقی و ریتم در شعر است.

بیشتر بخوانید: انواع قالب های شعری ادبیات فارسی

شکل قالب شعر نیمایی

قالب شعر نیمایی بیش از هر چیز در ریتم و چینش مصراع‌ها متفاوت است. در غزل یا قصیده، تعداد هجاها و تساوی مصرع‌ها الزامی است، اما در شعر نیمایی این قاعده کنار گذاشته می‌شود.

  • مصراع‌ها می‌توانند کوتاه یا بلند باشند، اما تعداد هجاها در کل شعر هماهنگی دارد.
  • قافیه معمولاً در انتهای هر چند مصراع یک‌بار تکرار می‌شود، نه الزاماً در هر بیت.
  • شعر نیمایی اغلب دارای بندها یا پاره‌ها است، یعنی چند مصراع مرتبط که فضایی واحد می‌سازند.
  • ساختار شعر نیمایی به‌گونه‌ای است که موسیقی درونی از طریق تکرار واژگان، هم‌آوایی‌ها و ضرباهنگ طبیعی کلمات ایجاد می‌شود.

درواقع، شکل شعر نیمایی انعطاف‌پذیرتر و مدرن‌تر از قالب‌های کلاسیک است و این آزادی، امکان بیان احساسات و اندیشه‌های متنوع‌تری را برای شاعر فراهم می‌کند.

شکل قالب شعر نیمایی

ویژگی شعر نیمایی

شعر نیمایی چند ویژگی کلیدی دارد که آن را از شعر کلاسیک متمایز می‌سازد:

آزادی در طول مصراع‌ها

در شعر نیمایی، طول مصراع‌ها یکسان نیست. شاعر می‌تواند یک مصراع کوتاه و مصراع بعدی بلندتر داشته باشد. این موضوع باعث پویایی و تنوع در ریتم می‌شود.

قافیه منعطف

قافیه همچنان در شعر نیمایی حضور دارد، اما دیگر الزاماً در هر بیت تکرار نمی‌شود. نیما یوشیج با این کار، قافیه را از حالت تصنعی بیرون آورد و به آن نقش موسیقایی و معنایی بخشید.

توجه به محتوا و تجربه شخصی

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های شعر نیمایی، تمرکز بر تجربه زیسته، دغدغه‌های اجتماعی و فردی شاعر است. برخلاف شعر کلاسیک که بیشتر بر مضامینی چون عشق عرفانی یا مدح شاهان تمرکز داشت، شعر نیمایی به زندگی واقعی، رنج‌ها و امیدهای انسان معاصر می‌پردازد.

زبان ساده و تصویری

زبان شعر نیمایی از تکلف و پیچیدگی‌های سنتی فاصله می‌گیرد و به زبان گفتار نزدیک‌تر می‌شود. تصاویر شعری نیز اغلب برگرفته از طبیعت و زندگی روزمره‌اند.

موسیقی درونی

اگرچه از تساوی مصرع‌ها خبری نیست، اما وزن عروضی در کل شعر حفظ می‌شود. علاوه بر این، تکرار واژه‌ها، ترکیب‌ها و واج‌آرایی‌ها باعث ایجاد موسیقی درونی می‌گردد.

نمونه شعر نیمایی از شاعران معروف

برای درک بهتر، به بخشی از شعر معروف نیما یوشیج، «ققنوس» اشاره می‌کنیم:


ققنوس، مرغ خوش خوان، آوازه ي جهان

آواره مانده از وزش بادهای سرد

بر شاخ خیزران

بنشسته است فرد

بر گرد او به هر سر شاخی پرندگان .

او ناله های گمشده ترکیب می کند

از رشته های پاره ي صدها صدای دور

در ابرهای مثل خّطی تیره روی کوه

دیوار یک بنای خیالی

می سازد .

از آن زمان که زردی خورشید روی موج

کمرنگ مانده ست و به ساحل گرفته اوج

بانگ شغال و مرد دهاتی

کرده ست روشن آتش پنهان خانه را

قرمز به چشم ، شعله ي خردی

خط می کشد به زیردو چشم درشت شب

وندر نقاط دور

خلق اند در عبور.

در این نمونه، می‌بینیم که مصراع‌ها کوتاه و بلند هستند، اما وزن کلی شعر ثابت است. قافیه‌ها نیز در فواصل مشخصی تکرار می‌شوند. مضمون شعر نه مدح شاهان، بلکه روایتی نمادین از رنج و امید انسان است.

پس از نیما، شاعرانی چون احمد شاملو، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث و سهراب سپهری نیز از قالب نیمایی بهره بردند یا آن را گسترش دادند. هر یک با حفظ اصول نیمایی، شیوه‌ای تازه در بیان فردی خود پدید آوردند.

در ادامه چند نمونه از اشعار شاعران مشهور را در قالب شعر نیمایی می‌خوانیم:

تورا دوست می دارم

طرفِ ما شب نیست

صدا با سکوت آشتی نمی‌کند

کلمات انتظار می‌کشند

من با تو تنها نیستم، هیچ‌کس با هیچ‌کس تنها نیست

شب از ستاره‌ها تنهاتر است…

 

طرفِ ما شب نیست

چخماق‌ها کنارِ فتیله بی‌طاقتند

خشمِ کوچه در مُشتِ توست

در لبانِ تو، شعرِ روشن صیقل می‌خورد

من تو را دوست می‌دارم، و شب از ظلمتِ خود وحشت می‌کند.

(احمد شاملو)

شعر نیمایی

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت:

سر‌ها در گریبان است.

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید نتواند

که ره تاریک و لغزان است

و گر دست محبت سوی کس یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس کز گرمگاه سینه می‌آید برون ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است پس دیگر چه داری چشم

ز  چشم دوستان دور یا نزدیک

مسیحای جوانمرد من‌ ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناجوانمردانه سرد است… آی…

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای!

منم من میهمان هر شبت لولی وش مغموم

منم من سنگ تیپا خورده رنجور

منم دشنام پست آفرینش نغمه ناجور

نه از رومم نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در بگشای دلتنگم

حریفا میزبانا میهمان سال و ماهت پشت در، چون موج می‌لرزد

تگرگی نیست مرگی نیست

صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگذارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می‌گویی که بیگه شد سحر شد بامداد آمد

فریبت می‌دهد بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا! گوش سرما برده است این یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود پنهان است

حریفا! رو چراغ باده را بفروز شب با روز یکسان است

سلامت را نمی‌خواهند پاسخ گفت:

هوا دلگیر در‌ها بسته سر‌ها در گریبان دست‌ها پنهان

نفس‌ها ابر دل‌ها خسته و غمگین

درختان اسکلت‌های بلور آجین

زمین دل‌مرده سقف آسمان کوتاه

غبار آلوده مهر و ماه..

زمستان است…

(مهدی اخوان ثالث)

من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد

همه اندیشه ام اندیشه فرداست

وجودم از تمنای تو سرشار است

زمان در بستر شب خواب و بیدار است

هوا آرام

شب خاموش راه آسمان ها باز

خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز

رود آنجا که می یافتند کولی های جادو گیسوش شب را

همان جا ها که شب ها در رواق کهکشان ها خود می سوزند

همان جاها که اختر ها به بام قصر ها مشعل می افروزند

همان جاها که رهبانان معبدهای ظلمت نیل می سایند

همان جا ها که پشت پرده شب دختر خورشید فردا را می آرایند

همین فردای افسون ریز رویایی

همین فردا که راه خواب من بسته است

همین فردا که روی پرده پندار من پیداست

همین فردا که ما را روز دیدار است

همین فردا که ما را روز آغوش و نوازش هاست

همین فردا

همین فردا

من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد

زمان در بستر شب خواب و بیدار است

سیاهی تار می بندد

چراغ ماه لرزان از نسیم سرد پاییز است

دل بی تاب و بی آرام من از شوق لبریز است

به هر سو چشم من رو میکند فرداست

سحر از ماورای ظلمت شب می زند لبخند

قناری ها سرود صبح

می خوانند

من آنجا چشم در راه توام ناگاه

ترا از دور می بینم که می آیی

ترا از دور می بینم که میخندی

ترااز دورمی بینم که می خندی و می آیی

نگاهم باز حیران تو خواهد ماند

سراپا چشم خواهم شد

ترا در بازوان خویش خواهم دید

سرشک اشتیاقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد

تنم را از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت

برایت شعر خواهم خواند

برایم شعر خواهی خواند

تبسم های شیرین ترا با بوسه خواهم چید

وگر بختم کند یاری

در آغوش تو

ای افسوس

سیاهی تار می بندد

چراغ ماه لرزان از نسیم سرد پاییز است

هوا آرام شب

خاموش راه آسمان ها باز

زمان در بستر شب خوابو بیدار است

(فریدون مشیری)

نمونه شعر نیمایی

قالب شعر نیمایی انقلابی بنیادین در تاریخ ادبیات فارسی به شمار می‌رود. نیما یوشیج با نبوغ خود توانست محدودیت‌های سنتی را بشکند و راهی تازه برای شاعران بعدی بگشاید. ویژگی‌های این قالب، از آزادی در طول مصراع‌ها و قافیه گرفته تا توجه به محتوا و تجربه انسانی، باعث شد شعر فارسی وارد مرحله‌ای تازه شود و با دنیای مدرن پیوند یابد.

تأثیر شعر نیمایی تنها در زمان حیات نیما نبود؛ نسل‌های بعدی شاعران، از فروغ فرخزاد تا اخوان ثالث و سهراب سپهری، هرکدام در سایه این تحول، سبک شخصی خود را آفریدند. امروزه نیز، شعر نیمایی همچنان به‌عنوان نقطه عطفی در ادبیات فارسی شناخته می‌شود و جایگاهی استوار در فرهنگ و اندیشه ایرانی دارد.

به‌طور خلاصه، شعر نیمایی به ما می‌آموزد که ادبیات باید همگام با زمان پیش رود و قالب‌ها زمانی ارزشمندند که بتوانند روح عصر و دغدغه‌های انسان را بیان کنند.

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.