مقالات

بهترین اشعار عاشقانه از بزرگترین شاعران ایرانی

چه خوش گفت مولانا که عشق یافتنی است نه بافتنی؛ شاید به همین خاطر است که شمار اشعار عاشقانه تمامی شعرا از مجموع همه شعرهای دیگر بیشتر است. عشق مضمون اصلی غزل‌ها، رباعی‌ها، قصیده‌ها و جان کلام هر شاعر پارسی‌زبان است و برای شعرای فارسی خودِ مطلوب به حساب می‌آید و تمام هستی و هرچه در آن است را خلاصه می‌کند.

ایران سرزمین شاعران بزرگی است که همواره صفای عشق را ستوده‌اند و از جفای معشوق نالیده‌اند، خواه عشق زمینی و انسانی باشد و خواه عشق الهی و آسمانی. اگر دیوان‌ شعرای ایرانی را تورق کنید، سخنی جز عشق نمی‌بینید.

هر چه گويم عشق را شرح و بيان
چون به عشق آيم خجل گردم از آن

در ادامه گزیده‌ای از بهترین اشعار عاشقانه بزرگ‌ترین شاعران ایرانی را می‌آوریم:

اشعار عاشقانه شاملو

گزیده اشعار عاشقانه شاملو

احمد شاملو یکی از بهترین و محبوب‌ترین شاعران معاصر ایران است که کمتر کسی صدای دکلمه‌های روح‌نواز او را روی نوار کاست‌های قدیمی نشنیده است. او که متولد سال 1304 بود، از سال 1325 با الهام از اشعار نیما یوشیج به سرودن شعرهای سپید روی آورد و اوج شهرت خود را در سال‌های دهه 50 شمسی تجربه کرد. گرچه کارهای او همیشه از نظر تکنیکی مورد بحث بوده اما نمی‌توان انکار کرد که اشعار وی مملو از حس و لطافت هستند که دل خواننده را در آنی همراه خود می‌کنند.

در زیر به چند نمونه از بهترین اشعار عاشقانه شاملو اشاره می‌کنیم:

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری است
روزی که دیگر درهای خانه‌شان را نمی‌بندند
قفل
افسانه‌ای ست
و قلب
برای زندگی بس است
روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی
روزی که آهنگ هر حرف
زندگی‌ست
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانه‌ای‌ست
تا کمترین سرود، بوسه باشد
روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم . . .
و من آن روز را انتظار می‌کشم
حتی روزی که دیگر نباشم

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

تو را دوست می‌دارم
طرف ما شب نیست
صدا با سکوت آشتی نمی‌کند
کلمات انتظار می‌کشند
من با تو تنها نیستم
هیچ کس با هیچ‌ کس تنها نیست
شب از ستاره‌ها تنهاتر است…

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

مرا تو
بی‌سببی
نیستی
به راستی
صلتِ کدام قصیده‌ای ‌ای غزل؟

اشعار عاشقانه سعدی

گزیده اشعار عاشقانه سعدی

استاد سخن در مدح عشق چنان قلمی فرسوده که احساس را از نو متولد کرده است. عشق نه‌تنها الهام سعدی است بلکه وامدار او نیز هست؛ زیرا کلام شیخ اجل چونان مفهوم عشق را غنا بخشیده که درک آدمی را از این حس اعتلا داده است. سعدی شیرازی به قدری در فن شعر والاست که اگر می‌فرمود کُن، قلمش فَیَکون را صرف می‌کرد و جان کاغذ را به درد می‌آورد.

در زیر به چند نمونه از بهترین اشعار عاشقانه سعدی اشاره می‌کنیم:

بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی
 به کجا روم ز دستت که نمی‌دهی مجالی
نه ره گریز دارم نه طریق آشنایی
 چه غم اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی
همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد
اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی
چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن
 به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی
به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن
 که شبی نخفته باشی به درازنای سالی
غم حال دردمندان نه عجب گرت نباشد
 که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی
سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقم
 که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی
چه نشینی ای قیامت بنمای سرو قامت
 به خلاف سرو بستان که ندارد اعتدالی
که نه امشب آن سماع است که دف خلاص یابد
 به طپانچه‌‌ای و بربط برهد به گوشمالی
دگر آفتاب رویت منمای آسمان را
 که قمر ز شرمساری بشکست چون هلالی
خط مشک بوی و خالت به مناسبت تو گویی
 قلم غبار می‌رفت و فرو چکید خالی
تو هم این مگوی سعدی که نظر گناه باشد
 گنه است برگرفتن نظر از چنین جمالی

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

چنان خوب رویی بدان دلربایی
 دریغت نیاید به هر کس نمایی
مرا مصلحت نیست لیکن همان به
 که در پرده باشی و بیرون نیایی
وفا را به عهد تو دشمن گرفتم
 چو دیدم مرا فتنه تو بی‌وفایی
چنین دور از خویش و بیگانه گشتم
 که افتاد با تو مرا آشنایی
اگر نه امید وصال تو بودی
 ز دیده برون کردمی روشنایی
نیاید تو را هیچ غم بی‌دل من
 کسی دید خود عید بی‌روستایی
من و غم ازین پس که دور از رخ تو
 چه باشد اگر یک شبی پیشم آیی
 

اشعار عاشقانه شهریار

گزیده اشعار عاشقانه شهریار

جایگاه سید محمدحسین بهجت تبریزی، ملقب به شهریار شاعر به قدری در تاریخ ادبیات معاصر ایران بالاست که روز وفات وی در تاریخ بیست و هفتم شهریور ماه را “روز ملی شعر و ادب” نام نهاده‌اند. کمتر کسی را پیدا می‌کنید که شعر معروف “آمدی جانم به قربانت” شهریار را نشنیده یا با شنیدن آن آهی از سوز عشق نکشیده باشد. نه‌تنها اشعار، بلکه داستان عشق قدیمی شهریار نیز زبانزد است و حداقل یک‌بار به گوش هر ایرانی رسیده.

اشعار عاشقانه شهریار جان سوزند و از درد فراغ، دل را به آتش می‌کشند. در زیر به چند نمونه از بهترین این غزل‌ها اشاره می‌کنیم:

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
 تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
 من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
خون دل می‌خورم و چشم نظر بازم جام
 جرمم این است که صاحبدل و صاحب نظرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
 هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
 پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
 عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
 که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
 من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
 گاهی از کوچه معشوقه خود می‌گذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
 خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
 شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
 شهریارا چه کنم لعلم و والا گهرم

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

غنچه را پیرهنی کز غم عشق آمده چاک
 خار را سوزن تدبیر و رفو می‌بینم

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران

اشعار عاشقانه خیام

شاعر اهل نیشابور را، خیلی از اهل فن یکی از تلخ‌‌زبان‌ترین شعرای ایران می‌دانند اما دریغ که خیام نیشابوری جز از عشق نگفته و زندگی را دمی شمرده که باید آن را به ستایش این حس زیبا گذراند. گرچه بیشتر دوبیتی‌‌های معروف این شاعر به مدح حیات فانی انسان‌ها اختصاص دارد ولی شیرینی اشعار عاشقانه وی بر تلخی واقع‌بینی او چیره می‌شود.

در زیر به چند نمونه از بهترین اشعار خیام در باب عشق اشاره می‌کنیم:

در فصل بهار اگر بتی حور سرشت‌
یک ساغر می‌دهد مرا بر لب کشت
هرچند به نزد عامه این باشد زشت
سگ به ز من آر برم دگر نام بهشت

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

فصل گل و طرف جویبار و لب کشت
 با یک دو سه اهل و لعبتی حور سرشت
پیش آر قدح که باده نوشان صبوح
 آسوده ز مسجدند و فارغ ز کنشت

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است
در بند سر زلف نگاری بوده‌ست
این دسته که بر گردن او می‌بینی
دستی‌ست که برگردن یاری بوده‌ست

اشعار عاشقانه فردوسی

اشعار عاشقانه فردوسی

بزرگ شاعر ایرانی که یک تنه حافظ و ناجی زبان پارسی است، بیشتر با سروده‌های اساطیری خود شناخته می‌شود. فردوسی که پدر اسطوره‌های ملی ما به شمار می‌رود، علاوه بر وصف شکوه، افتخار و پایمردی، ابیات بسیار زیبایی نیز در توصیف عشق دارد. بسیاری از سرود‌های شاهنامه داستان‌های دلباختگی هستند و از این رو اشعار فردوسی مملو از مصرع‌های عاشقانه است.

در زیر به چند نمونه از بهترین اشعار عاشقانه فردوسی اشاره می‌کنیم:

من از دخت مهراب گریان شدم
 چو بر آتش تیز بریان شدم
ستاره شب تیره یار منست
 من آنم که دریا کنار منست
به رنجی رسیدستم از خویشتن
 که بر من بگرید همه انجمن

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

کسی زنده بر آسمان نگذرد
مگر آن که با عشق یزدان پرد
سرانجام بستر بود تیره خاک
 بپرّد روان سوی یزدان پاک
اگر مرگ داد است، بیداد چیست
ز بیداد این همه بانگ و فریاد چیست
از این راز جان تو آگاه نیست
بدین پرده اندر تو را راه نیست
چنان که داد است بیداد نیست
چون داد آمده است بانگ و فریاد نیست

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

که من عاشقم همچو بحر دمان
از او بر شده موج تا آسمان
پر از پور سامست روشن دلم
به خواب اندر اندیشه زو نگسلم
همیشه دلم در غم مهر اوست
شب و روزم اندیشه چهر اوست

اشعار عاشقانه حافظ

گزیده اشعار عاشقانه حافظ

روا بود اگر به جای حافظ، تخلص عاشق را بر خواجه شمس‌الدین محمد می‌گذاشتند. او یکی از بلندمرتبه‌ترین شاعران ایرانی است که جز به عشق لب نگشوده و جز از محبت سخنی نگفته است. دیوان اشعار حافظ سراسر اشعاری است که جان کلام همه آنان ستایش عشق و مدح معشوق است.

در زیر به چند نمونه از بهترین اشعار عاشقانه حافظ اشاره می‌کنیم:

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم
به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داری
به درمانم نمی‌کوشی نمی‌دانی مگر دردم
نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم
ندارم دستت از دامن به‌جز در خاک و آن دم هم
که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم
فرو رفت از غم عشقت دمم دم می‌دهی تا کی
دمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می‌جستم
رخت می‌دیدم و جامی هلالی باز می‌خوردم
کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت
نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم
تو خوش می‌باش با حافظ برو گو خصم جان می‌ده
چو گرمی از تو می‌بینم چه باک از خصم دم سردم

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دائم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

صَنَما با غمِ عشقِ تو چه تدبیر کنم؟
تا به کِی در غمِ تو ناله شبگیر کنم؟
دل دیوانه از آن شد که نصیحت شِنَوَد
مگرش هم ز سرِ زلفِ تو زنجیر کنم
آن چه در مدتِ هِجرِ تو کشیدم هیهات
در یکی نامه محال است که تَحریر کنم
با سرِ زلفِ تو مجموعِ پریشانی خود
کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم؟

شعر کوتاه عاشقانه

شعر کوتاه عاشقانه از شاعران معروف ایرانی

در زیر چند شعر کوتاه عاشقانه را می‌آوریم که خواندن ابیات اندک آن‌ها مفرح ذات و حیات‌بخش روح خواهد بود:

شاملو:

در فراسوی مرزهای تنم
تو را دوست می‌دارم

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

شهریار:

جانا سرى به دوشم و دستى به دل گذار
آخر غمت به دوش دل و جان کشیده‌ام

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

فاضل نظری:

عشق یعنی در میان صد هزاران مثنوی
بوی یک تک بیت ناگه مست و مدهوشت کند

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

مولانا:

من از عالم تو را تنها گزیدم
روا داری که من غمگین نشینم ؟!

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

صائب تبریزی:

از چشم و دل مپرس که
در اولین نگاه شد
چشم من، خراب دل
و دل، خراب چشم

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

حافظ:

گفتم غم تودارم
چیزی نگفت و بگذشت
حافظ خوشا به حالت
یارم گذشت و یارت
گفتا غمت سرآید

 

دوبیتی‌های عاشقانه

دوبیتی یا رباعی یکی از زیبا‌ترین اشکال و قالب‌های شعر پارسی است که همیشه برای تمام شعرا جذابیت ویژه‌ای داشته. استاد سرودن رباعی خیام است اما کمتر شاعری را پیدا می‌کنید که در این قالب، کلامی نسروده باشد. جالب‌توجه‌ترین قابلیت این قالب شعری در آن است که می‌تواند حرف‌های زیادی را با صرف کمترین کلمات بیان دارد.

در زیر به چندی از زیبا‌ترین دوبیتی‌‌های عاشقانه اشاره می‌کنیم:

سعدی:

من از تو صبر ندارم که بی تو بنشینم
کسی دگر نتوانم که بر تو بگزینم
بپرس حال من آخر چو بگذری روزی
 که چون همی‌ گذرد روزگار مسکینم

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

شهریار :

آمدی جانم به قــربانت صفا آورده‌ای
درد بی‌درمان قلبم را دوا آورده‌ای
با خودم گفتم ملک ایام هجران شد تمام
آمدی خوش آمدی جانی مرا آورده‌ای

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

حافظ:

گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود
پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند
کافر عشق بود گر نشود باده پرست

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

سیمین بهبهانی:

یا رب مرا یاری بده، تا سخت آزارش کنم
هجرش دهم، زجرش دهم، خوارش کنم، زارش کنم
از بوسه‌های آتشین، وز خنده‌های دلنشین
صد شعله در جانش زنم، صد فتنه در کارش کنم

🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂

فروغ فرخزاد:

آری آغاز دوست داشتن است
گر چه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

و در نهایت…

در این مقاله سعی کردیم تا شماری از بهترین اشعار عاشقانه شاعران ایرانی را گردآوری کرده و در اختیار شما قرار دهیم. حال اگر می خواهید این اشعار را در قالب هدیه های نفیس به عزیزان خود بدهید می توانید به بخش کتب نفیس سایت پیام عدالت مراجعه کنید که دیوان حافظ، رباعیات خیام و حتی شاهنامه فردوسی را به زیباترین شکل ممکن آماده کرده است و در نهایت امیدواریم این مطلب برای شما مفید بوده باشد.

 

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.