زندگینامه شمس تبریزی
بسیاری از ما شمس تبریزی را به واسطه دوستی جانانهاش با مولانا جلال الدین محمد بلخی میشناسیم! اما این شخص چه کسی بود که توانست تا این اندازه بر زندگی مولانا تاثیر بگذارد و او را از بالای منبر پایین آورده تا به تماشای رقص صوفیانه بنشاند؟ بر اساس آنچه که در اکثر کتابهای تاریخی و زندگینامه مولانا قید شده است، زندگی مولانا و اندیشه او بعد از آشنایی با شمس تبریزی دگرگون شد.
شمس تبریزی یکی از مشهورترین صوفیان و شاعران ایرانی است که معنویت و عشق به خدا را با شیوایی کلام خود به همگان آموخت. یکی از مشهورترین کتابهای این صوفی، کتاب مقالات شمس تبریزی است که مطالعه آن خالی از لطف نیست.
در ادامه این مطلب قصد داریم درباره زندگینامه شمس تبریزی و پستی و بلندیهای زندگی او توضیح دهیم. بنابراین پیشنهاد میکنیم این مطلب را تا انتها مطالعه کنید.
شمس تبریزی چه کسی بود؟
شمس تبریزی در سال ۵۸۲ هجری قمری در تبریز متولد شد. نام اصلی او «محمد بن علی بن ملک داد تبریزی» است، اما با لقب شمسالدین تبریزی شناخته میشود. شمس در واقع خورشیدی تابنده از سمت تبریز بود که تاثیر بسیار زیادی بر تفکر و سبک زندگی مولانا داشت.
جالب است بدانید، مولانا، شمس را با القاب مختلفی صدا میکرد که برخی از آنها شامل بحر رحمت، خورشید لطف، پادشاه مقتدر، شاهِ شاهان، روح و نور ناب هستند. همین القاب زیبا، نشان دهنده عشق بی حد و حصر مولانا به این صوفی بزرگ تبریزی بود.
عشق میان استاد و شاگرد تا حدی عمیق بود که باعث ایجاد کینه و دشمنی شد. بسیاری از مردم به تغییر رفتار مولانا و رشد او حسد ورزیدند و باعث شدند شمس قونیه را ترک کند. روز هفتم مهر، به عنوان روز بزرگداشت این شاعر بزرگ شناخته میشود.
خلاصه زندگینامه شمس تبریزی
محققان تلاشهای بسیار زیادی انجام دادهاند تا جزئیات زندگینامه شمس تبریزی را کامل کنند، اما هنوز هم داستان زندگی این شاعر تکمیل نشده است و برای بسیاری از پژوهشگران روشن نیست؛ چرا که این شاعر خانه به دوش، تمایل زیادی برای ماندن در یک منطقه خاص نداشت! شمس تبریزی در اغلب ماههای سال در سفر بود.
آنچه که در این داستان واضح و روشن می باشد، این است که شمس در تبریز به دنیا آمده است و همانند شاعران و صوفیان بزرگی در تبریز رشد کرده است. شمس از دوران خردسالی با آثار و افکار بسیاری از بزرگان آشنا شد؛ به همین دلیل، توانست معارف و علوم مختلف را از سنین کم آموزش ببیند. بیشتر اطلاعاتی که از زندگینامه شمس تبریزی در دسترس است، در کتاب مقالات شمس یا ابتدا نامه موجود می باشد. ابتدا نامه نوشته «سلطان ولد» است و اطلاعاتی را درباره زندگی این شخص ارائه میکند.
خانواده شمس و استادان وی
پدر شمس تبریزی فردی مهربان بود و صفتهای نیک گوناگونی داشت، اما نمیتوانست استعداد بی حد و حصر فرزند خود را درک کند. به همین دلیل، شمس مدتی از خانواده دور شد. او تصمیم گرفت به نقاط مختلف سفر کند و تجربیات بیشتری به دست آورد. به همین دلیل، با لقب پرنده نیز شناخته میشود.
او به شاگردی «ابوبکر زنبیل باف» درآمد. سپس تصمیم گرفت نزد استادانی مانند «شمس خونجی» و «شیخ رکنالدین محمد سجاسی» برود و مطالب جدیدی بیاموزد. سپس به دمشق رفت و با «محیالدین ابن عربی» آشنا شد.
اما فردی که در جستجوی آن بود، محی الدین نبود. در کتاب مقالات از زبان شمس چنین بیان شده است: «کسی را میخواستم از جنس خودم که او را قبله سازم و روی بدو آرم که از خود ملول شده بودم. تا تو چه فهم کنی از این سخن که میگویم که: از خود ملول شده بودم. اکنون چون قبله ساختم، آن چه من میگویم فهم کند، دریابد.»
دیدار شمس و مولانا
در رابطه با دیدار شمس و مولانا روایت های بسیاری نقل شده است که یکی از روایت های مشهور درمورد دیدار شمس تبریزی و مولانا را در ادامه می خوانیم.
آشنایی شمس و مولانا باعث ایجاد تغییرات بسیار زیادی در مسیر زندگی مولانا شد و به تعالی روح او کمک کرد. در این خصوص روایت شده است که روزی مولانا در نزدیکی یک حوض مشغول مطالعه کتابهای عرفانی بود. شمس از راه میرسد و تمامی کتابهای مولانا را در آب میاندازد.
با توجه به اینکه مولانا تلاش بسیار زیادی برای به دست آوردن آن کتابها کرده بود، از این عمل شمس بسیار ناراحت میشود. به همین دلیل به شمس میگوید: «چرا کتابهای من را در آب ریختی! این کتابها ارزش بسیار زیادی برای من داشتند. برخی از آنها یادگاری پدر من بودند.» شمس (که ناراحتی مولانا پشیزی برایش مهم نبود!)
به مولانا میگوید: «این چه کتابهایی بود که مطالعه میکردی؟» مولانا در جواب میگوید: «این کتابها قیل و قال بود.» شمس بعد از شنیدن این سخنان کتابها را از آب بیرون میآورد، اما تمام کتابها خشک بودند. ( یا جلل العجایب!)
مولانا با تعجب از شمس میپرسد:«چگونه این کتابها خشک هستند؟» شمس در پاسخ میگوید: «آنچه که تو مطالعه میکردی، قیل و قال بود، اما آنچه که من انجام دادم ذوق و حال بود.» در همین رابطه میتوانیم به مثنوی مولانا رجوع کنیم که تلاش بسیار زیادی برای توجه به درونیات و ارزشمند بودن درون دارد.
جدایی از شمس
مولانا در همین رابطه میگوید: «ما برون را ننگریم و قال را، ما درون را بنگریم و حال را.» بعد از آن، مولانا تا حدی مرید شمس شده بود که از زن و فرزند خود فاصله میگرفت و تمایل داشت ساعات زیادی را به همراه شمس باشد و مطالب جدید آموزش ببیند، اما زمان زیادی نگذشت که بسیاری از افراد به دشمنی با شمس پرداختند و همین مسئله باعث شد، شمس برای یک سال از مولانا دور شود و او را ترک کند، اما مولانا مجدداً نزد شمس رفت و او را بازگرداند. سالها بعد این اتفاق مجدداً تکرار میشود و شمس او را برای همیشه ترک میکند.
ارتباط شمس تبریزی با مولانا
برخی تاریخ شناسان معتقد هستند دیدار شمس و مولانا به سال ۶۴۲ هجری قمری باز میگردد. همانطور که در بخشهای قبلی بیان شد، شخصیت قوی و رفتار عرفانی شمس باعث جلب توجه مولانا شد. به گونهای که مولانا تصمیم گرفت زندگی عادی خود را رها کند و مرید شمس شود. مولانا در تمام زندگی به دنبال حکمت و سیر و سلوک عرفانی بود، اما حکمت را در نزد شمس به شکل دیگری تجربه کرد.
به عنوان مثال تا قبل از دیدار با شمس، ساعتهای زیادی را بر روی منبر مینشست و دیگران را موعظه میکرد، اما بعد از آن، موعظه و خطابه را رها کرده و بیشتر ساعات روز را با شمس میگذراند. روایت شده است که یکی از خلوتهای مولانا و شمس، در حدود ۲۰ روز طول کشید، اما هیچکس خبری ندارد که در این ۲۰ روز چه اتفاقاتی برای این دو نفر افتاده است.
رفتار مولانا بعد از ملاقات با شمس بسیار عوض شد. به گونهای که دستار را از روی سر برداشت و علاقه زیادی به شراب، موسیقی، رقص و سماع نشان داد. او همراه شمس تبریزی در مراسمهای مختلف شرکت میکرد و به تماشای رقص صوفیانه سماع مینشست. در واقع مولانا تمام تلاش خود را انجام میداد تا مانند شمس، از طریق موسیقی و رقص به خداوند نزدیک شود و حکمت جهان را درک کند.
حکایت شمس تبریزی و کیمیا خاتون
شمس بعد از ورود به قونیه و آشنایی با مولانا، در منزل او اقامت داشت. به همین دلیل نه تنها بر روی مولانا، بلکه بر روی اعضای خانواده او نیز تاثیر گذاشت. دختر خوانده مولانا «کیمیا خاتون» نام داشت و مورخان بر این باورند که وی دلبسته شمس شد. شخصیت کیمیا خاتون از سنین کم نسبت به سایر هم سن و سالان متفاوت بود، او از همان کودکی تفکرات عمیقی در سر داشت. همچنین علاقه زیاد به کسب علم و دانش در وی نمایان می شد.
به همین دلیل نزد مولانا رفت تا مطالب جدیدی را آموزش ببیند، اما با توجه به حکایات کیمیا خاتون و شمس به یکدیگر علاقهمند شدند. مولانا متوجه شد که کیمیا خاتون به شمس علاقهمند است. به همین دلیل تصمیم گرفت این دو نفر را به عقد یکدیگر درآورد.
در آن زمان شمس در سن ۶۰ سالگی و کیمیا خاتون در سن ۲۵ سالگی بود. بعد از مدتی، این دو نفر صاحب فرزندی به نام «حجیب شکربر» شدند. کیمیا خاتون علاقه بسیار زیادی به رفتار عارفانه شمس داشت و تمام تلاش خود را انجام میداد تا توجه شمس را به خود جلب کند. در طول زندگی شمس تمایل داشت با بیتوجهی به کیمیا خاتون او را از عشق دنیوی دور کرده و به عشق حقیقی برساند.
آثار و مقالات شمس تبریزی
«کتاب مقالات شمس» از آن دسته آثاری است که به شمس تبریزی نسبت داده می شود. با توجه به اینکه شمسالدین تبریزی علاقه چندانی برای نوشتن اشعار یا افکار خود نداشت. می توان گفت، این کتاب به صورت مستقیم توسط شمس نوشته نشده است. بلکه مولانا و دیگر همراهان او این کتاب را نوشتهاند. در کتاب مقالات، مجموعهای از اشعار شمس تبریزی و سخنان او بیان شده است.
علاوه بر این، شمس روایتهای گوناگونی از زندگی خود در قونیه داشت. این روایتها به شکلهای مختلف در کتاب مقالات مکتوب شده است. داستانها و روایتهای شمس در ابتدا به صورت پراکنده روی کاغذهای جداگانه نوشته میشدند، اما بعد از مدتی، مولانا و باقی همراهان شمس تصمیم گرفتند این نوشتهها را گرد هم آورند و یک کتاب جامع و کامل تهیه کنند. به گفته بسیاری از استادان زبان فارسی، ارتباط عمیقی بین کتاب مقالات شمس و کتاب مثنوی معنوی مولانا وجود دارد.
مرگ شمس تبریزی
حتماً برای شما نیز سوال ایجاد شده است که این عارف بزرگ چگونه از دنیا رفت؟ متاسفانه اطلاعات به دست آمده از زندگی این عارف چندان دقیق نیست که بتوان زمان مرگ یا علت مرگ وی را بررسی کرد. تاکنون هیچ منبع تاریخی نحوه مرگ شمس تبریزی را به صورت مستقیم مورد بررسی قرار نداده است.
با این حال تاریخ شناسان میدانند که شمس مدتی بعد از زندگی با مولانا، قونیه را ترک کرد. در آن زمان، او احساس میکرد که تمامی مطالب لازم را به مولانا آموزش داده است. علاوه بر این، نفرت و حسد اطرافیان به اوج خود رسیده بود و تحمل همه چیز غیر ممکن بود. یکی از افرادی که از رابطه بین مولانا و شمس تنفر داشت، پسر بزرگ او یعنی سلطان ولد بود.
البته برخی دیگر از راویان معتقد هستند، علاءالدین فرزند دیگر مولانا از شمس متنفر بود. شمس قبل از ترک قونیه از مولانا خواست که به دنبال او نیاید. برخی روایتها ادعا میکنند که این صوفی بزرگ توسط سلطان ولد به قتل رسیده است، اما هنوز هم نمیتوان به طور دقیق درباره این مسئله نظر داد. همچنین برخی دیگر معتقد هستند، شمس مدت زیادی در خوی اقامت داشت و بعد از آن با دنیای فانی وداع کرد.
روز بزرگداشت شمس تبریزی
با توجه به اینکه شمس تبریزی یکی از مشهورترین شاعران و عارفان قرن هفتم است، روزی به عنوان بزرگداشت این شاعر در نظر گرفته شده است. این عارف تمام تلاشش بر این بود تا عشق و عرفان به خداوند را به انسانها بیاموزد. بنابراین یکی از مهمترین اسطورههای ادبی ایران به شمار می رود.
شمس بزرگترین معلم مولانا در زندگی وی بود و تاثیرات بسیار زیادی بر او گذاشت. به لطف تاثیرات او، ما میتوانیم زیباترین اشعار عارفانه مولانا را مطالعه کنیم که هر بیت آن نمایانگر جلوهای از عشق حقیقی به خداوند است. تاریخ هفتم مهر ماه به عنوان بزرگداشت این عارف در نظر گرفته شده است.
این تاریخ در تقویم رسمی ایران درج گردیده و بهتر است در روز هفتم مهر، با خواندن اشعار یا سخنان وی برای شخصیت عرفانی این شاعر خوش نام ارزش قائل شویم.
کلام آخر
همانطور که در این مقاله خواندیم شمس تبریزی یکی از تاثیرگذارترین عارفان و شاعران فارسی است که توانست علاوه بر تغییر سبک زندگی و افکار مولانا تاثیر قابل توجهی بر ادبیات فارسی بگذارد، به گونهای که شاعران بعد او، از جمله مولانا، توانستند عشق حقیقی و عرفان را با یکدیگر ترکیب کنند. کافی است یکی از اشعار مولانا را مطالعه کنید تا متوجه عشق حقیقی او به خداوند شوید.
یکی از مهمترین ویژگیهای اشعار مولانا این است که هیچگاه قدیمی نمیشوند و برای همه مردم در هر دورهای از زمان قابل فهم است. بدون شک مثنوی معنوی برای اساس نسخه مسکو، الهام گرفته از تعالیم شمس تبریزی نوشته شده است.
اگر به مطالعه آثار مولانا همچون کلیات شمس تبریزی علاقه دارید و اشعار مولانا همچون مثنوی و معنوی برایتان جذاب است، پیشنهاد میکنیم به صفحه کتاب نفیس این شاعر بزرگ از سایت پیام عدالت مراجعه کرده و محصول مورد نظر خود را ثبت سفارش کنید. تمامی کتاب های پیام عدالت با قیمتی کاملاً مقرون به صرفه در اختیار مشتریان قرار میگیرند و در کوتاهترین زمان ممکن به خریداران تحویل داده میشوند.