بهترین اشعار نیما یوشیج
ایرانی جماعت با شعر و شاعری بیگانه نیست. شعر بخشی از هویت و فرهنگ ماست و حتی در محاورات روزمره ما نیز جا دارد. بنابراین شعر خوب از بد را خیلی زود تشخیص میدهیم و ارادت ویژهای به شاعران بزرگ خود داریم. در این میان، برخی از شاعران ایرانی، جایگاه ویژهتری در میان فرهنگ و ادب ایرانی دارند. به خصوص اگر ساختارشکنانه با سنتهای شاعری جنگیده باشند. در صد سال اخیر، هیچ شاعری به اندازه نیما یوشیج، آوانگارد و نو نبوده است و به همین دلیل، دنبالهروهای زیادی دارد. شعر نیما یوشیج، باطراوت و روحانگیز است و هیچ شباهتی به شاعران قبل از خود ندارد.
در این مطلب از وبسایت پیام عدالت، میخواهیم در مورد بهترین اشعار نیما یوشیج صحبت کنیم و از ویژگیهای منحصربهفرد آنها حرف بزنیم. اگر شما هم از عاشقان شعر نیمایی هستید و میخواهید این شاعر بزرگ را بهتر بشناسید، به اسکرول کردن این متن ادامه دهید.
شعر نیما یوشیج آی آدم ها
اولین شعری که نیما را بر سر زبانها آورد، شهر نوی آدم آدمها بود. شعری که از نظر شاعران آن دوره، ارزش توجه و خواندن نداشت. شعری بیقافیه از شاعری جوان که مشخصاً علاقهای به غزل و قصیده نداشت و آمده بود تا طرحی نو در دنیای ادبیات و شعر دراندازد.
آی آدمها مفاهیم جذابی را مطرح میکند و از غفلت انسان سخن میگوید. از روزگاری که غرق شدن یک آدم برای دیگران مهم نیست و سیاست روزگار، ما را از هم جدا میکند. نگاهی به این شعر زیبا میاندازیم:
آی آدم ها
آی آدم ها که بر ساحل نشسته شاد و خندانید
یک نفر در آب دارد می سپارد جان
یک نفر دارد که دست و پای دائم می زند
روی این دریای تند و تیره و سنگین که میدانید
آن زمان که مست هستید از خیال دست یابیدن به دشمن
آن زمان که پیش خود بیهوده پندارید
که گرفتستید دست ناتوانی را
تا توانایی بهتر را پدید آرید
آن زمان که تنگ می بندید
بر کمرهاتان کمربند
در چه هنگامی بگویم من ؟
یک نفر در آب دارد می کند بیهوده جان قربان
آی آدمها که بر ساحل بساط دلگشا دارید
نان به سفره جامه تان بر تن
یک نفر در آب می خواند شما را
موج سنگین را به دست خسته می کوبد
باز می دارد دهان با چشم از وحشت دریده
سایه هاتان را ز راه دور دیده
آب را بلعیده در گود کبود و هر زمان بی تابیش افزون
می کند زین آبها بیرون
گاه سر. گه پا
آی آدم ها
او ز راه دور این کهنه جهان را باز می پاید
می زند فریاد و امید کمک دارد
آی آدم ها که روی ساحل آرام، در کار تماشائید!
موج می کوبد به روی ساحل خاموش
پخش می گردد چنان مستی به جای افتاده، بس مدهوش
می رود نعره زنان. وین بانگ باز از دور می آید:
آی آدم ها…
و صدای باد هر دم دلگزاتر
در صدای باد بانگ او رساتر
از میان آب های دور ی و نزدیک
باز در گوش این نداها
آی آدم ها…
شعر نیما یوشیج خانه ام ابریست
خانهام ابریست، از دیگر شعرهای معروف نیما یوشیج است که به محض انتشار، توانست توجهات زیادی را به خود جلب کند. دنیای شعر و ادبیات با این جوان شوریده و عجیب کنار آمده و حالا مشتاقانه در انتظار اشعار بعدی اوست. آیا قرار است باز هم شعری نو سروده شود یا سرودن شعری مثل آی آدمها، صرفاً هوسی بوده که جوانی جویای نام، دنبال کرده است؟
خانهام ابریست نشان داد که شعر نو، هوسی کوتاه نبوده و شاعر در تداوم مسیر خود، جدّیست. این شعر که ظاهر سادهای دارد و از یک روز دلگیر ابری سخن میگوید، معانی عمیقی در خود نهفته و احتمالاً روزهای خفقانآور سالهای 1335 را منعکس میکند:
خانه ام ابری ست
یکسره روی زمین ابری ست با آن.
از فراز گردنه خرد و خراب و مست
باد میپیچد.
یکسره دنیا خراب از اوست
و حواس من!
آی نی زن که تو را آوای نی برده ست دور از ره کجایی؟
خانه ام ابری ست اما
ابر بارانش گرفته ست.
در خیال روزهای روشنم کز دست رفتندم،
من به روی آفتابم
می برم در ساحت دریا نظاره.
و همه دنیا خراب و خرد از باد است
و به ره ، نی زن که دائم می نوازد نی ، در این دنیای ابراندود
راه خود را دارد اندر پیش.
شعر نیما یوشیج از عشق
گرچه درون مایه اکثر اشعار نیما یوشیج، سیاست و جامعه است اما نمیتوان منکر حضور جدی عشق و دلتنگی در اشعار وی شد. نیما، شاعری انسانگراست که نگاه اومانیستی به عشق دارد و به همین دلیل، نباید به دنبال مفاهیم عرفانی و شوریدهاحوالی در اشعار عاشقانه وی رفت. جالب اینجاست که بیشتر اشعار عاشقانه نیما یوشیچ در قالب تک بیتی سروده شدهاند. چند شعر کوتاه عاشقانه را در ادامه میخوانیم:
سبزه ها در بهار می رقصند
من در کنار تو به آرامش می رسم
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
دیدمش، گفتم منم نشناخت او
بی تامل رو ز من برتافت او
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
کسی سوال می کند، به خاطر چه زنده ای
و من برای زندگی تو را بهانه می کنم
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
صبح چو انوار سرافکنده زد
گل به دم باد وزان خنده زد
بهترین شعر عاشقانه نیما یوشیج
گفتیم که عشق و علاقه، در اشعار نیما جایگاه ویژهای داشته و برخی از بهترین تک بیتیهای عاشقانه را سروده است اما در صورتیکه از یک صاحب اندیشه و متخصص سوال کنید که بهترین شعر عاشقانه نیما یوشیج چیست، احتمالاً از اشعار کوتاه و رباعیهای وی نام خواهند برد. یکی از این اشعار زیبای عاشقانه از نیما را در ادامه میخوانیم:
سبزه ها در بهار می رقصند،
من در کنار تو به آرامش می رسم
و آنجا که هیچ کس به یاد ما نیست
تو را عاشقانه می بوسم
تا با گرمی نفسهایم، به لبانت جان دهم
و با گرمی نفسهایت، جانی دوباره گیرم.
دوستت دارم،
با همه هستی خود، ای همه هستی من
و هزاران بار خواهم گفت:
دوستت دارم را …
شعر تو را من چشم در راهم
شاید یکی از غمانگیزترین اشعار معاصر ایران، همین شعر باشد. شعری که نیما برای برادرش سروده و از روزهای جدایی و هجران میگوید. در یک روز غمانگیز، برادر نیما در جوار رود ارس از او خداحافظی میکند و برای یافتن زندگی بهتر به سرزمین شوروی میرود. رفتنی که بازگشتی نداشت و نیما را در غم هجران برادر، سوگوار کرد:
ترا من چشم در راهم
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایهها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم
شباهنگام
در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم
شعر نیما یوشیج برای دوست
در میان اشعار نیما یوشیج، میتوان شعرهای زیادی پیدا کرد که در وصف دوست سروده شدهاند اما شاید معروفترین آنها، شعر آن بهتر باشد که در ادامه میخوانیم:
از بدو نیک این جهان ای دوست
هر که هر چیز خواهد آن بهتر
من ولی گویم از ره دل خود
صحبت یار دلستان بهتر
شمع را رقص در دل محراب
همچو در جسم خسته جان بهتر
چون سحر دود در گلو بستم
کاین حکایت مرا چنان بهتر
ماندم از پای کار وانا ایست
ماندگان را صدا کنان بهتر
گشت مجلس تهی زهمسفران
غم یاران مهربان بهتر
خدمتی را که مزد مزدوری است
خدمت ما به رایگان بهتر
چون ز سر تا به پا زبان شده ام
مونسی چند همزبان بهتر
دلم از تنگی قفس بگرفت
نقش دریای بیکران بهتر
این شعر در قالب غزل سروده شده و از جمله اشعار اولیه نیماست. مانند هر شاعر دیگری، نیما هم کار خود را با سرودن اشعار کلاسیک شروع کرد و در ابتدای کار خود، به سراغ سرودن رباعی، غزل و قصیده رفت اما به تدریج با اشعار شاعران غربی آشنا شد و به ترکیب جدیدی به نام شعر نو و سپید دست پیدا کرد و با سرودن شعر آی آدمها، انقلابی در جریان ادبی ایران راه انداخت.
شعر نیما یوشیج بهار
اگر شعر افسانه از نیما یوشیج را مطالعه کرده باشید، پس به خوبی میدانید که جایگاه فصل بهار برای شاعر چه بوده است. این موضوع نشان میدهد که شاعر گرچه از وضعیت کنونی راضی نیست اما امید به بهاری بهتر دارد. در شعر افسانه، بارها آمدن بهار را نوید میدهد:
عاشقا! خیز کآمد بهاران
چشمه ی کوچک از کوه جوشید،
گل به صحرا درآمد چو آتش،
رود تیره چو توفان خروشید،
دشت از گُلْ شده هفت رنگه.
آن پرنده پیِ لانه سازی
بر سر شاخه ها می سراید،
خار و خاشاک دارد به منقار،
شاخه ی سبز هر لحظه زاید
بچّگانی همه خُرد و زیبا. ))
عاشق: در سَری ها به راه وَرازون
گرگ، دزدیده، سر می نماید.
افسانه: عاشق! اینها چه حرفی ست؟ اکنون
گرگ ـ کاو دیری آنجا نپاید ـ
از بهار است آنگونه رقصان.
شعر کوتاه نیما یوشیج با معنی
شعر نیما یوشیج سرشار از استعارههای جذاب و تشابیه استثناییست. به همین دلیل، مفسران زیادی به تفسیر شعر او پرداختهاند و تلاش کردهاند که جان کلام را از میان ابیات این شاعر بیرون بکشند. درون مایه اکثر اشعار نیما یوشیج، وضعیت غمانگیز دهه 40 ایران است. سرخوردگی ناشی از کودتای 28 مرداد، وضعیت نابهسامان سیاسی و رنج زندگی، محتوای اشعار اوست.
نیما در جایی میگوید که برای رنج شعر میسراید. رنج به زندگی او مفهوم و معنی میدهد و از کلمات بهره میبرد تا به بهترین شکل ممکن، این رنج را به دیگران نشان دهد. شاعر از فرم، کلمات، وزن و قافیه به شیوه خود بهره میبرد تا بازنمای غم و درد او باشند.
گرچه شعر نیما بر وزن عروضی سروده شده اما ریتم دقیقی دارد و نشان میدهد که شاعر نسبت به سروده خود آگاه است.
شعر داروگ نیما را میخوانیم:
خشک آمد کشتگاه من
در جوار کشت همسایه.
گرچه می گویند: «می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران.»
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران؟
بر بساطی که بساطی نیست
در درون کومه ی تاریک من که ذره ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اطاقم دارد از خشکیش می ترکد
چون دل یاران که در هجران یاران
قاصد روزان ابری، داروگ! کی می رسد باران
این شعر که شاید معروفترین شعر نیما یوشیج باشد و تمام دانشآموزان ایرانی آن را دوره کردهاند، عصارهای از بهترین اشعار نیما یوشیج است. این شعر که بر وزن نیمایی سروده شده، از آرزوهای محال شاعر سخن میگوید.
وی حال خود را به عاشقی تشبیه میکند که از هجران یار خود، شدیداً دلتنگ شده است. یکی از نکات جالب توجه در شعر نیما، استفاده از واژههای مازنی مثل داروگ است. در اعتقادات محلی مازنیها، داروگ قورباغهای است که آمدن باران را پیشبینی میکند.
نیما با مهارت کامل، داروگ را به قاصد روزهای ابری و بارانی تشبیه کرده و از او جویای زمان فرارسیدن باران میشود. طبیعتاً منظور از باران و بهار، روزهای خوش و آسودگیست.
وزن اشعار نیما یوشیج
همانطور که اشاره شد، وزن بیشتر اشعار نیما یوشیج، عروضی و نیمایی است. شاعر برای فرار از تساوی هجاها در هر مصرع، تلاش میکند که وزن جدیدی را خلق کرده که بر پایه کلمات همسان نیست و به جای آن، از نوعی ریتم موسیقیایی بهره میبرد. وزن مقوله بسیار پیچیدهای در اشعار ایرانی است و به همین دلیل، بسیاری از شاعران بزرگ ایران مثل مولانا به خلق وزنهای جدید روی آورده اند. مولانا در شعر کوتاهی میگوید: فاعلاتن، فاعلاتن، فاعلاتن، کشت مرا!
نیما خود را در قید و بند این وزنهای از پیش تعریف شده قرار نمیدهد و سبک جدیدی برای خود میسازد که به وزن نیمایی معروف میشود.
سخن آخر
بهترین اشعار نیما یوشیج، ویژگیهای منحصربهفرد اشعار وی را دارند. به این معنی که بر وزن عروضی و نیمایی سروده شدهاند و فارغ از وزن و قافیه، ریتمیک هستند و با عمق جان مخاطب ارتباط برقرار میکند. نیما، شناخته شدهترین نام در میان شاعران ایرانی است و به حق، جایگاه معتبری در سپهر ادبیات و شعر ایران دارد.