مقالات

تاثیرگذارترین زنان شاهنامه

تاثیرگذارترین زنان شاهنامه

هرچند در نگاه اول ممکن است شاهنامه کتابی مردانه به نظر برسد، اما همان ‌گونه که رضا براهنی (داستان ‌نویس و منتقد برجسته ایرانی) اشاره کرده است، حماسه اولین گام برای حرکت به سمت درام است. به همین دلیل، نقش زنان در شاهنامه بسیار برجسته و قابل توجه است.  با این وجود، بسیاری از پژوهشگران کمتر به این موضوع پرداخته‌اند.

در این مقاله، قصد داریم برخی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین زنان شاهنامه را معرفی کنیم. البته برای درک دقیق جایگاه آنان، نیازمند پژوهش‌های عمیق و گسترده‌ای هستیم، اما این معرفی کوتاه می‌تواند نقطه‌ی آغاز مناسبی برای علاقه‌مندان به زنان در شاهنامه باشد.

تاثیرگذارترین زنان شاهنامه کدامند؟

کتاب شاهنامه روایتی از تاریخ ایران است که سراسر حماسه، نبرد، عشق و زندگی است. به همین دلیل می‌توان آن را کتابی درباره‌ زندگی انسان‌ها دانست که فراز و نشیب‌های سرنوشت را به تصویر می‌کشد.

زنان در شاهنامه چهره‌های گوناگونی دارند:  برخی شرور و مکار، برخی مهربان و فداکار، برخی خردمند و آزاده و برخی دیگر جنگجو و پهلوان. برخلاف تصور اولیه، شاهنامه تنها روایت‌گر داستان‌های مردانه نیست، بلکه به زیبایی توانسته است سختی‌ها و پیچیدگی‌های زندگی زنان را نیز منعکس کند. جالب اینجاست که با وجود نگارش این اثر در حدود هزار سال پیش، همچنان می‌توان بازتابی از حقیقت زندگی زنان را در آن یافت.

در ادامه به برخی از تاثیرگذارترین زنان شاهنامه که هر کدام نماد یک صفت بشر هستند، می پردازیم:

سودابه؛ نماد فتنه و حسادت

بدون شک، سودابه یکی از شرورترین زنان شاهنامه است. شخصیتی چند وجهی و پیچیده که برخلاف بسیاری از زنان دیگر این حماسه، نه نماد عشق است و نه فداکاری، بلکه نماد نیرنگ و فتنه ‌انگیزی است. سودابه که همسر کیکاووس است، دلباخته‌ سیاوش، پسر او می‌شود، اما وقتی با پاسخ منفی سیاوش رو به‌ رو می‌شود، نقشه‌ شومی می‌چیند و او را متهم به خیانت می‌کند.

این اتهام، سرنوشت سیاوش را تغییر می‌دهد و باعث تبعید و مرگ او می‌شود. سرانجام که رستم از این فتنه ‌گری به خشم آمده، سودابه را به قتل می‌رساند و به این ترتیب، سرنوشت یکی از پیچیده‌ ترین زنان شاهنامه رقم می‌خورد.

همچنین بخوانید: داستان سیاوش در شاهنامه

گردآفرید؛ نماد شجاعت و پهلوانی

در میان زنان شاهنامه، گردآفرید بدون شک نماد جنگاوری و شهامت است.  او که دختر گژدهم است، هنگام حمله‌ سهراب به ایران، با زره و سلاح وارد میدان نبرد می‌شود و در برابر این پهلوان قدرتمند ایستادگی می‌کند. با اینکه در نهایت شکست می‌خورد، اما با زیرکی از دست سهراب می‌گریزد و خود را از اسارت نجات می‌دهد.

البته گردآفرید تنها زن جنگاور شاهنامه نیست. بانوگشسب، دختر رستم، نیز در نبرد مهارت بسیاری دارد. او که به خواست پدرش با گیو ازدواج می‌کند، در یکی از نخستین شب‌های پس از ازدواج، در نبردی شوهرش را شکست می‌دهد، دست و پای او را می‌بندد و توانایی خود را به رخ می‌کشد.

همای؛ نخستین بانوی پادشاه

همای، دختر بهمن و نوه‌ اسفندیار، نخستین زنی بود که توانست بر تخت پادشاهی ایران بنشیند. در منابع مختلف، دوران حکومت او ۳۰ تا ۳۲ سال ذکر شده است. بر اساس روایت‌های تاریخی، در دوران پادشاهی بهمن، ایران دچار خشکسالی و ناآرامی شد و در میان شاهزادگان، کسی نبود که کشور را اداره کند. به همین دلیل، ایرانیان همای را به عنوان پادشاه برگزیدند.

زنان شاهنامه-همای؛ نخستین بانوی پادشاه

البته همای تنها بانوی تاجدار شاهنامه نیست. در بخش تاریخی این اثر، دو زن دیگر نیز به سلطنت رسیدند:  پوران ‌دخت و آذرمی ‌دخت، دختران خسرو پرویز هم در مجموع سه سال حکومت کردند.

منیژه؛ عاشقی بی‌پروا

در میان داستان‌های عاشقانه‌ شاهنامه، منیژه نماد دلدادگی و عشق است. دختر افراسیاب، شاه توران، دلباخته‌ بیژن، پسر گیو شد و این عشق، سرنوشت او را تغییر داد. اگرچه علاقه منیژه به بیژن بی‌ریا و صادقانه بود، اما باعث شد بیژن به دستور افراسیاب به سیاه‌ چال بیفتد. در تمام این مدت، منیژه هر کاری کرد تا محبوبش را از بند نجات دهد و در نهایت، تلاش‌های او به ثمر نشست.

منیژه یکی از شخصیت‌هایی است که نشان می‌دهد عشق در شاهنامه، هم زیباست و هم پرخطر. او در مسیر عشق، تمام داشته‌هایش را از دست می‌دهد، اما دست از محبت و وفاداری برنمی‌دارد.

شیرین؛ نماد عشق جاودان

داستان خسرو و شیرین و ماجرای شیرین و فرهاد، نشان می‌دهد که شیرین را باید نماد عشق در شاهنامه دانست. او یکی از محبوب‌ترین همسران خسرو پرویز، شاه ساسانی بود و خسرو دل‌بسته او. با این حال، در روایت فردوسی، تمرکز داستان بیشتر بر بزرگی، شکوه و جنگ‌های خسرو پرویز است و کمتر به رابطه‌ عاشقانه‌ او و شیرین پرداخته شده است. در مقابل، نظامی گنجوی در منظومه‌ عاشقانه‌ی خود، داستان عشق خسرو و شیرین را با جزئیات بیشتری روایت کرده و این عشق را در ادبیات فارسی جاودانه ساخته است.

تهمینه؛ نماد فداکاری و عشق پایدار

تهمینه، دختر شاه سمنگان، زنی است که از عشق هراسی ندارد. او که شیفته‌ی رستم شده بود، با شجاعت از او خواستگاری کرد و به همسری‌اش درآمد. حاصل این پیوند، سهراب، یکی از تراژیک‌ترین شخصیت‌های شاهنامه بود.

اما داستان تهمینه، تنها به ازدواج او ختم نمی‌شود. پس از بازگشت رستم به ایران، او تا پایان عمر به عشقش وفادار ماند و سهراب را به ‌تنهایی پرورش داد. تهمینه یکی از زنانی است که در سکوت، اما با قدرت، نقش بزرگی در سرنوشت قهرمانان شاهنامه ایفا می‌کنند.

بیشتر بخوانید: تراژدی‌ترین داستان شاهنامه

فرنگیس؛ نماد وفاداری و استقامت

فرنگیس (فری‌گیس) یکی از تأثیرگذارترین زنان شاهنامه است که می‌توان او را نماد وفاداری دانست. دختر افراسیاب، همسر سیاوش و مادر کیخسرو که در سخت‌ترین شرایط، پایبند عشق و خانواده ماند.

فرنگیس شاهنامه؛ نماد وفاداری و استقامت

وقتی سیاوش به توران تبعید شد، ابتدا با جریره، دختر پیران ازدواج کرد. اما بعدها پیران از افراسیاب برای سیاوش، فرنگیس را خواستگاری کرد و این ازدواج سرانجام به تولد کیخسرو انجامید.

پس از آنکه افراسیاب به سیاوش بد گمان شد و او را به قتل رساند، فرنگیس و فرزندش نیز مورد خشم او قرار گرفتند. افراسیاب حتی فرنگیس باردار را مورد ضرب و شتم قرار داد تا او را وادار به سقط فرزند کند، اما حمایت پیران، جان او و کیخسرو را نجات داد.

در نهایت، گیو، پهلوان نامدار ایرانی، پس از هفت سال جستجو، فرنگیس و کیخسرو را پیدا کرد و آن‌ها را به ایران آورد. فرنگیس در تمام این سال‌ها، با صبر و استقامت، از فرزندش محافظت کرد تا کیخسرو به پادشاهی برسد و انتقام پدرش را بگیرد.

فرانک؛ نماد مقاومت در برابر ظلم

فرانک، همسر آبتین و مادر فریدون، یکی دیگر از زنان استوار شاهنامه است که نماد مقاومت در برابر ستمگری به شمار می‌رود. او همراه با همسرش، در دهکده‌ای دور از دسترس مأموران ضحاک زندگی می‌کرد و با شکار و دامداری، روزگار می‌گذراند. اما این زندگی آرام دیری نپایید؛ آبتین به دست مأموران ضحاک کشته شد و فرانک مجبور شد برای حفظ جان فریدون، به دشت‌ها و جنگل‌ها پناه ببرد.

ضحاک در خواب دیده بود که پادشاهی‌اش به دست فریدون نابود خواهد شد و برای از بین بردن او، تمام توانش را به کار گرفت. اما فرانک با درایت، کودک خود را به بیشه‌زار برد و به دشتبان سپرد تا فریدون را با شیر گاوی پرورش دهد و از دسترس دشمن در امان باشد.

پس از سه سال، فرانک فرزندش را باز پس گرفت و تا روزی که فریدون تاج شاهی را بر سر گذاشت، در کنارش ماند. مقاومت و ازخودگذشتگی او، در نهایت به سقوط ضحاک و آغاز دوره‌ای جدید در تاریخ ایران انجامید.

کتایون؛ نماد خرد و راهبری

کتایون، همسر گشتاسپ و مادر اسفندیار، نماد خرد و تدبیر در شاهنامه است. او شاهزاده‌ای از روم بود که برخلاف میل پدرش، با گشتاسپ ازدواج کرد. کتایون در سراسر داستان نقش یک زن خردمند و پشتیبان را ایفا می‌کند و در تربیت فرزندش، اسفندیار، تأثیر زیادی دارد.

او بارها به گشتاسپ توصیه کرد که با مهربانی با اسفندیار رفتار کند و او را به نابودی نکشاند، اما سرانجام گشتاسپ با لجاجت، اسفندیار را به جنگ با رستم فرستاد که به مرگ او انجامید.

جریره؛ مادر داغ‌ دار

جریره شاهنامه_مادر داغ‌ دار

جریره، همسر سیاوش و مادر فرود، زنی است که در نهایت با داغ فرزندش، جان خود را از دست می‌دهد. او زمانی که سیاوش به توران تبعید شد، با او ازدواج کرد و پس از کشته شدن سیاوش، فرزندشان فرود را به تنهایی بزرگ کرد. فرود بعدها به دست سپاهیان کیخسرو کشته شد و جریره که توان تحمل این غم را نداشت، زندگی خود را پایان داد.

ماه‌ آفرید؛ زنی دانا و فداکار

ماه ‌آفرید در شاهنامه، زنی است که از تبار اشکانیان بوده و نقش مهمی در داستان‌های مربوط به سیاوش و گشتاسپ ایفا می‌کند. او نماد وفاداری و درایت در داستان‌های شاهنامه است، اما در بیشتر روایت‌ها، نام او کمتر یاد شده است.

سیندخت؛ نماد سیاست و تدبیر

سیندخت، همسر مهراب و مادر رودابه، یکی از زنانی است که با خرد و درایت خود، از بروز جنگ و خونریزی جلوگیری می‌کند. وقتی زال و رودابه عاشق یکدیگر شدند، پدر رودابه، مهراب، که از نسل ضحاک بود، با این ازدواج مخالف بود و این مسئله می‌توانست به جنگ بزرگی بین ایران و کابلستان منجر شود. اما سیندخت با سیاست و درایت خود، میان سام (پدر زال) و شاه کابلستان صلح برقرار کرد و باعث شد این ازدواج در نهایت به خوبی و بدون جنگ انجام شود.

سخن پایانی

فردوسی در شاهنامه، زنان را نه صرفاً در حاشیه، بلکه در متن داستان‌های خود جای داده است. برخی از آنان با عشق و وفاداری مسیر تاریخ را تغییر داده‌اند، برخی با درایت و سیاست مانع جنگ‌ها شده‌اند و برخی در میدان نبرد همپای مردان شمشیر زده‌اند. این نشان می‌دهد که شاهنامه، فراتر از یک اثر حماسی، کتابی است که زندگی را در تمام ابعاد آن به تصویر می‌کشد.

زنان شاهنامه در نقش مادر، همسر، فرمانروا یا جنگاور، همواره بخشی از تاریخ حماسی ایران بوده‌اند. یاد و نامشان، همچون قهرمانان مرد این حماسه، در ادبیات فارسی جاودانه خواهد ماند.

بازگشت به لیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.