یکی از بهترین شاعران ایرانی، مولانا جلال الدین است که اشعار او امروزه نیز ورد زبان بسیاری از افراد است. خاصیت اشعار عارفانه مولانا این است که در رابطه با همه امراز هستی بیان شده است. رموزی همچون رابطه خلقت انسان با خدا، رابطه با طبیعت و عرفان و معنویت و غیره. همه این موارد در اشعار عارفانه مولانا به خوبی ذکر شدهاند؛ بنابراین اگر یکی از افرادی هستید که علاقه به ادبیات کهن و اشعار فارسی شاعران دارید، اشعار عارفانه مولانا میتواند یک انتخاب مناسب برای مطالعه باشد. مولانا جلال الدین در عین حال سرنوشت عجیبی دارد و با بسیاری از شاعران ایرانی نشست و برخاست داشته است.
مجموعه تجربیات و رمزهای زندگی که مولانا به آن دست پیدا کرده است، در قالب دیوان اشعار او به همه مردم ارائه شد. دیوان اشعار مولانا، از بهترین کتاب های ادبیات کلاسیک ایران است و با مطالعه اشعار عارفانه مولانا میتوان به این نتیجه رسید که هر بیت از شعرهای مولانا در عین سوزناک بودن، دارای درس و عبرت هستند. مولانا اشعار خود را به گونهای مکتوب کرده است که هیچ شخصی از خواندن آنها خسته و دلسرد نمیشود. درسهای زندگی در اشعار مولانا به وفور پیداست. در این مقاله قصد داریم برخی از آثار مولانا را ذکر کنیم؛ بنابراین تا پایان این مقاله با ما همراه باشید.
درباره مولانا جلالالدین
جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا، مولوی است که در سال ۱۲۰۷ میلادی در ماه نوامبر متولد شد. محل تولد مولانا جلال الدین، بلخ بود. مولانا توانست با سرودن اشعار خود، به یکی از بهترین شاعران ایرانی و پارسی سخن تبدیل شود. مولانا در اوایل زندگی خود، راه علم و ادب را آموزش دید و به سخنوری پرداخت تا اینکه پس از آشنایی با شمس تبریزی، راه عرفان و معرفت را در پیش گرفت و اشعار بسیار زیبایی را سرود.
مولانا در دوران زندگی خود «جلال الدین»، «خداوندگار» و«مولانا خداوندگا» لقب گرفته بود. در قرنهای بعدی به او «مولوی»، «مولانا»، «مولوی»، «رومی» و «مولای رومی» نیز گفته میشد. اشعار عارفانه مولانا به زبان فارسی بود و گاهاً استفاده از اصطلاحات و لغات عربی در اشعار او دیده میشد. تخلص مولانا خاموش یا خموش است. حوزه اصلی اشعار عارفانه مولانا عرفان، ارتباط با خدا و شناخت دنیا و خلقت است.
پیشنهاد به مطالعه: زندگی نامه حافظ شیرازی
ویژگی اشعار مولانا
به طور کلی مولانا قبل از اینکه شمس تبریزی را ملاقات کند، اشعار و غزلیات مختلفی را میسرود که سبک این اشعار از خاقانی و انوری پیروی میکرد. با این حال، کیفیت، عرفان و زیبایی اشعار تا زمان ملاقات با شمس، در اشعار عارفانه مولانا دیده نمیشد. مولانا بر خلاف شاعران دیگر، در اشعار خود از یک سبک و سیاق مشخص شده پیروی نکرده است.
اگر دیوان اشعار مولانا را به طور کامل خوانده باشید، خیلی خوب متوجه میشوید که کل کتاب مولانا بیانگر یک موضوع مشخص و واحد است. هر پارسی سخن میتواند به راحتی متوجه شود که منظور مولانا از این سرودن این اشعار زیبا با آب و تاب فراوان و سرودههای مختلف چیست.
یکی دیگر از ویژگیهای اشعار مولانا این است که معمولاً هر چه که شعر جلوتر میرود، موضوع اصلی برای خواننده واضحتر خواهد شد. یکی از زیباییهای اشعار مولانا این است که با موسیقی سنتی ارتباط بسیار عمیقی دارد؛ زیرا مولانا خود به رقص و آهنگ و موسیقی علاقه بسیار زیادی داشت. به همین دلیل ساز زدن را آموزش دیده بود و ساز مینواخت؛ اسم ساز او رباب بود. بدیهی است که اشعار مولانا قطعاً به شکل آهنگین هستند و نشاط و شادابی را به انسانهای دیگر منتقل میکنند.
پیشنهاد به مطالعه بیشتر: اشعار عاشقانه مولانا
بهترین آثار و ناب ترین اشعار عارفانه مولانا
در ادامه این مطلب بهترین آثا مولانا را بیان کرده و جهت آشنایی شما، هر یک را به اختصار توضیح خواهیم داد.
دیوان شمس تبریزی (دیوان کبیر)
کلیات و دیوان شمس تبریزی
کلیات شمس تبریزی (2جلدی)
این اثر با نام دیوان شمس تبریزی یا دیوان کبیر نیز شناخته شده است. مولانا مدت زیادی را به خدمت و فعالیت در جوار شمس تبریزی مشغول بود. شمس تبریزی یک درویش خداشناس بود که توانست مسیر زندگی مولانا را تغییر دهد. به همین دلیل مولانا دیوان شمس تبریزی خود را از بهترین آثار خویش میپندارد. نظر دیگر صاحب نظران نیز دیوان شمس تبریزی مولانا، به عنوان یکی از بهترین و بزرگترین آثار مولانا شمرده میشود. در ادامه یکی از زیباترین اشعار کتاب کلیات شمس تبریزی را ذکر میکنیم.
اشعار عارفانه مولانا در دیوان شمس
میانِ باغ گلِ سرخ های و هو دارد
که بو کنید دهان مرا چه بو دارد!
به باغ خود همه مستند، لیک نی چون گل
که هر یکی به قدح خورد و او سبو دارد
چو سال سالِ نشاط است و روز روزِ طرب
خُنک مرا و کسی را که عیش خو دارد
چرا مقیم نباشد، چو ما، به مجلسِ گل
کسی که ساقیِ باقیِّ ماهرو دارد؟
به باغ جمله شرابِ خدای مینوشند
در آن میانه کسی نیست کاو گلو دارد
عجایباند درختانش، بکر و آبستن،
چو مریمی که نه معشوقه و نه شو دارد
هزار بار چمن را بسوخت و باز آراست
چه عشق دارد با ما، چه جست و جو دارد
مثنوی معنوی
کتاب مثنوی معنوی (همراه با قاب کشویی)
مثنوی معنوی در قطع رحلی (همراه با قاب صندوقی)
مثنوی معنوی بر اساس نسخه مسکو (قطع وزیری)
مثنوی معنوی با کاغذ تحریر
مولانا، کتاب مثنوی معنوی خود را با سبک تعلیمی و در شش دفتر سروده است. در این کتاب مولانا سعی کرده است بخشهای اجتماعی و رفتار انسان در زندگی را آشکار کند و با اشعار خود، پندهای مهمی را به انسانهای دیگر بیاموزد. کتاب مثنوی از یک مجموعه شش جلدی تشکیل شده است. اشعار عارفانه مولانا در کتاب مثنوی به حدی زیبا و جذاب هستند که در آن زمان در مجلسهای بزم و شادی خوانده میشدند و بسیار پرکاربرد بودند. در ادامه یکی از زیباترین اشعار مثنوی معنوی را آوردهایم.
مشرقی و مغربی را حسهاست
منصب دیدار حس چشم راست
صد هزاران گوشها گر صف زنند
جمله محتاجان چشم روشناند
باز صف گوشها را منصبی
در سماع جان و اخبار و نبی
صد هزاران چشم را آن راه نیست
هیچ چشمی از سماع آگاه نیست
همچنین هر حس یک یک میشمر
هر یکی معزول از آن کار دگر
پنج حس ظاهر و پنج اندرون
ده صفاند اندر قیام الصافون
هر کسی کو از صف دین سرکشست
میی رود سوی صفی کان واپسست
تو ز گفتار تعالوا کم مکن
کیمیای بس شگرفست این سخن
گر مسی گردد ز گفتارت نفیر
کیمیا را هیچ از وی وام گیر
این زمان گر بست نفس ساحرش
گفت تو سودش کند در آخرش
قل تعالوا قل تعالوا ای غلام
هین که ان الله یدعوا للسلام
خواجه باز آ از منی و از سری
سروری جو کم طلب کن سروری
رباعیات مولانا
اگرچه شهرت رباعیات مولانا به اندازه مثنوی نیست؛ اما در این کتاب اشعار معنوی و عرفانی بسیار زیادی بیان شده است که برای هر خوانندهای، عبرت و پند بسیار زیادی به همراه خواهد داشت. در رباعیات مولانا حدود ۱۶۵۹ رباعی وجود دارد که مولانا همه آنها را بر اساس تجربه و درسهای زندگی مکتوب کرده بود. در ادامه یکی از زیباترین رباعیات مولانا را بیان ذکر کردهایم.
«یک ساعت عشق صد جهان بیش ارزد
صد جان به فدای عاشقی باد ای جان»
مکتوبات
مجموعه نامههای مولانا جلاالدین محم بلخی که طبق گفتهها شامل 150 نامه است، مکتوبات (یا مکاتیب) نام گرفته است. مکتوبات همچون دیگر آثار منثور مولوی یعنی؛ مثنوی معنوی، دیوان کبیر و مجالس سبعه نبوده و دارای تفاوتهایی است.
هر چند که مولوی در اثر مکتوبات خود گهگاهی در حال و هوای دو اثر منثور دیگر خود، سخن گفته است؛ اما باید گفت محتوای اکثر نامهها مربوط به امور دنیوی و رسیدگی به امورات مردم و سفارش به مسؤلان کشوری برای رسیدگی به درخواستهای مردم بوده است. این نامهها هر یک در زمانهای مختلفی نوشته و ارسال شدهاند. درادامه یکی از اشعار مولانا، در نامه هفتاد و یک را ذکر کردهایم.
«اي روحهاي پاك درين تودههاي خاك
تا كي چو حس اهل سقر مستقر كنيـد
دير است تا دمامـة محشـر همـي زننـد
اي زنده زادگان سر ازين خـاك بركنيـد»
مجالس سبعه
مجالس سبعه به معنای «هفت خطابه»، یکی از آثار منثور مولانا است. کتاب مجالس سبعه در اصل مجموعهای از سخنان اندرز گونه مولانا بر سر منبر است. مولانا در مجالس خود، ابتدای کلام خود را با آیهای از قرآن شروع کرده و در ادامه به شرح و تفسیر آیه پراخته و در ادامه حدیثی از حضرت محمد(ص) بیان میکرده است؛ در نهایت سخنان خود را با قصه و شعر به پایان میرساند. سخنان مولانا در مجالس در عین سادگی، به زیبایی هر چه تمامتر سخن بر زبان آورده است.
در ادامه یکی از بهترین اشعار عارفانه مولانا در مجالس سبعه را میخوانیم:
گر بیدل و بی دستم وز عشق تو پابستم
بس بند که بشکستم، آهسته که سرمستم
در مجلس حیرانی، جانی است مرا جانی
زان شد که تو میدانی، آهسته که سرمستم
پیش آی دمی جانم، زین بیش مرنجانم
ای دلبر خندانم، آهسته که سرمستم
ساقی میجانان بگذر ز گران جانان
دزدیده ز رهبانان، آهسته که سرمستم
رندی و چو من فاشی، بر ملت قلاشی
در پرده چرا باشی؟ آهسته که سرمستم
ای میبترم از تو من باده ترم از تو
پرجوش ترم از تو، آهسته که سرمستم
از باده جوشانم وز خرقه فروشانم
از یار چه پوشانم؟ آهسته که سرمستم
تا از خود ببریدم من عشق تو بگزیدم
خود را چو فنا دیدم، آهسته که سرمستم
هر چند به تلبیسم در صورت قسیسم
نور دل ادریسم، آهسته که سرمستم
در مذهب بی کیشان بیگانگی خویشان
با دست بر ایشان آهسته که سرمستم
ای صاحب صد دستان بی گاه شد از مستان
احداث و گرو بستان آهسته که سرمستم
در این مطلب از پیام عدالت، زیباترین و بهترین اشعار عارفانه مولانا را معرفی کردیم. شما می توانید برای دیدن سایر کتاب های نفیس یا کسب اطلاعات بیشتر در ادبیات فارسی به سایر بخش ها مراجعه کنید.